|
|
لينک هنر
دوشنبه 12 تير 85
Journalboy
آخرين باز مانده از نسل ِ ... هم سِرشت : • من شاعر دردهای همجنسگرایی ام • امروز صبح اما / مادرم که شکم ِ برآمده ی من را دید / نردبان را فیلتر کرد / و با پس گردنی به دنبال نان فرستاد مرا • پشت بام شهر من / پر از نیاز آتشین / پر از تماس تن به تن / میان نسل من / و / صد / ستاره است • بعد بروید / و خود را به روی زندگی دمر کنید • امروز صبح پسری را دیدم که / معلوم بود از یک ستاره هفت پر / آبستن شده
این بود سزای عاشقی؟ : • شاید باز هم با تو بودن را تجربه کردم و دیگر / تنهاییم را با عالمی عوض نکردم • نگاهی به مطبوعات همجنسگرایان ایران • توجه به همجنسگرایان ایرانی موضوع مهم روزنامه ها و رسانه های معروف هلندی گردید
باغ عدن : • به خونه رسيدم و باز صداي خوب تو از تمام اتاقها به گوش مي رسه از تمام وجودم
پسران قبيله : • و منتظر نشستم / تماس / و دلتنگي ات را / تا به خودم ثابت کنم / خودخواهم
پسر دريا : • نمی دانم زندگی چه بازی عجیبی است که من در کنجی نشسته ام / و برای رسیدن به اوج به تو نیاز دارم
پسرخسته : • امر مي فرماييم تا شيرين پسري دل پذير / از عوالم غيبي آشكارمان شود / تا ما عاشق شويم / ديگر باره
پسري بر بال رنگين کمان : • بله اولین رابطه جنسی خیابانی من با اون بود . با اون تو همون پارک دانشجو آشنا شدم • کاش اونا بدونن که پولی که از راه روسپی گری در میاد خیلی بی برکته
پندار تلخ : • اما ناگهان تعادلش را از دست داد و نقش زمين شد. دختر جيغي كشيد و هر دو به سمت پيرمرد دويدند. • چه جور ادبیاتی را می پسندیم؟
در خلوتگاه : • پشت ديوارهای بسته شهر / همه در فکر غارت دگری / جز جماع و دروغ و کلاشی / کس ندارد در اين زمان هنری • و کثيف ترين آنها کسی است که دروغ هايش را با مصلحت توجيه می کند!
* دريچه اي رو به کوچه ي خوشبختي * : • دنیایی برای خودم ساخته بودم که هیچ کس جز من و اون اجازه ی ورود به داخلش رو نداشت
دل درد : • خوب حالا که چی؟ شاید فکر میکنن اگه ما بفهمیم که یه وقتی غیرطبیعی هستیم مثل جادوگری که بهش آب پاشیده باشن دود میشیم و میریم هوا. • انگار اگه مردی رو ببینن که زنونه رفتار میکنه، خودشون هم از فرداش دامن پوش میشن...یعنی اینقدر به خودشون شک دارن؟
دو نفر از جنس هم : • به من گفت یه بوسه از لبش بگیر تا بدونه دوستی تو از روی شهوت و هوس نیست و اونو برای خودت می خوای
روزي تو خواهي آمد : • بوسه يعني وصل شيرين دولب / بوسه يعني عشق در اعماق شب
زندگي زيباست : • واژه هموفوبيا اولين بار توسط جرج واينبرگ در سال 1972 برای اشاره به ترس يا نفرت از همجنسگرايی و افراد گی يا لزبين بکار رفت. • کُنسوئلوی من... گاهی تحمل زيبايیِ خيابانهای تهران را ندارم. • بعضی روزا، گرمای هوا سر حالم مياره. بعضی روزا ابر و بارون. بعضی روزا هم... فکر بوسيدنِ تو.
زنگوله ی پای تابوت (جدید) : • نیما دست های اش را حلقه کرده دور کمر اسماعیل، سر بر کتف او گذاشته و به آسفالت جاده ی زیر چرخ های موتورسیکلت خیره شده است؛
کوچه به کوچه : • آقای عزیز اگر نقطه شما ته خطتان است به خودتان مربوط است ، جلو و عقب بنده هم به خودم! • همیشه آنچه را می بینیم شاید همان چیزی نباشد که وجود دارد!
کوهستان بروکبک (جدید) : • ترجمه داستان کوهستان بروکبک بتدریج در این وبلاگ منتشر خواهد شد
گناه من : • تو / ارام نشسته ای / مرد ! سخن بران به تندی رگبار / و بگو / دوستم داری ! / همین
من و مهاجرت : • تهیه فهرستی از نوشته ها و گفته های هموفوبیک ایرانیان
وبلاگ مهرداد : • فقط میخوام برم و یاد بگیرم که جواب خوبیاشو چطور بدم ...
همجنسگرايي و رفتار همجنسگرايانه (جدید) : • ديدگاه ها در باره همجنسگرايي – در ارتباط با خاستگاهها ي آن، معاني اجتماعي و شخصي اش، دلالت هاي تشخيصي آن و اهميت باليني اش – همواره يکي از جنجالي ترين مباحث در روانپزشکي طي نيمه ي دوم قرن بيستم بوده است.
* A BLOG FOR MEN * : • چی هست دلیل این وحشت از "گی"؟
Journalboy (جدید) : • پسر: من که نمیام باهاتون...با این ان بیام خواستگاری که چی...بگم برادر این انم؟ تازه بابای دختره چی کاره بود؟ قابلمه ساز؟ • راستی این داستان تم گی داره …درباره یه پسر 15 سالست و دوستاش … کسی حال نمیکنه نخونه…
homophotophile : • واقعا بدون شرح • جای امن قوس کمر تو • برای شهاب که بی بی اش رفت • تیره مثل دوشاب شیرین مثل مرگ • خانومی • و در آن کوه غریب فاتح / از عقابان جوان پرسیدیم / که چه باید کرد؟ • باور کن دوست ات دارم
.:: Pari Miss ::. : • عكس هايي از مراسم انتخاب ليدي بوي هاي شايسته كه در كشور تايلند برگزار ميگردد
stop : • خلاصه،داشتم فکر میکردم مگه این نیست که ما از بدو تولد به این مشکل دچار بودیم؟ • قشنگه نه؟
The Landscape : • ما به شما می گوییم ابنه ای می گوییم اونی شما چرا ناراحت می شوید ما «هوموفوب» هستیم، خب چه اشکالی دارد؟ شما آرامش خود را حفظ کنید. • باور بفرمایید در طول این همه سال هیچ وقت متنی تا این اندازه هموفوبیک نخوانده بودم... • دو به دو در خیابان / دختران و پسران هم سن و سالم / دست در دست، چشم در چشم / قدم زنان، بدون نگرانی از فرداها / با خوشحالی / به روی عشق لبخند می زنند
20:54
**********
|
1 پیام:
به روزيم قربان
Post a Comment
<< صفحه اصلی