|
|
لينک هنر
سه شنبه 15 آذر 84
stop
اينجا رهام است : قصر شهر ما با شکوه است با يک باغچه بزرگ از گلهاي تاريکي و فانوس هايي که نور مي بلعند!
رواق : شايد بتوان گفت هر تفکري که در مقابلِ يک ايدئولوژي مطرح مي شود،و قصدِ اعتبار زدايي از آن مي کند،خودبخود اعتبارات جديدي مي آفريند و ممکن است خود به يک ايدئولوژي تبديل شود.
شب ... سکوت ... تاريکي : ومن در کش و قوس اين آمدن و رفتنت پريشان و سرگردانم ... چه کنم با روزي که مي روي و دگر باز نمي آيي...؟
کسري : اولي گردنش رو خم کرد و سر و ته کوچه رو نگاه کرد. وقتي مطمئن شد کسي نيست، لبخندي زد و مقنعه رو از سرش برداشت
نارسيس : از همه ي کساني که در اندوه از دست دادن مادرم از خود همدردي نشان دادند سپاسگذارم و براي شان در زندگي خواستار شادي و بهروزي ام.
PARI BOY : پسرا ميگفتند:پسرا شيرند مثل شمشيرند و دخترها رو مسخره ميکردند. ... ما هم (منو دخترهاي محل)داد ميزديم و ميگفتيم :دخترها ماهن مثل الماسن.
stop : تنها فکري که به ذهنم رسيد اين بود که کادومو به نزديک ترين کسي که بهم بود نشون بدم...
12:56
**********
|
0 پیام:
Post a Comment
<< صفحه اصلی